ادبیاتنظم

شور عشق

شور عاشقی
می زند به دل

بوی آب و گل
بوی خاک و گل

می وزد نسیم
بانگ سور و کل

باده سر کشم
شهد ناب و هل

رفته آبرو
گشته ام خجل

چون دگر عیان
گشته راز دل

جنگ شده مگر
بین عقل و دل

محشری به پا
گشته چون به دل

وعده ای دگر
می دهم به دل

دلبر من است
آنکه برده دل

Share

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *