طنز، زبل و زبلستان

یک روز زبل داشت تو یکی از اتوبان های زبلستان با سرعت غیر مجاز رانندگی می کرد که یهو پلیس

یه روز طلبکار زبل بابت پول برنجش بهش زنگ می زنه، زبل که می خواد اونو از سر خودش باز

یه روز تعطیل زبل تصمیم می گیره بره ماشینشو بشوره، سریع و بی معطلی سطل و ابرو بر می داره

روز گاری در زبلستان سه موش لاف میزدند: اولی گفت:من با فنر تله موش ورزش می کنم. دومی گفت:مرگ موشو

زبل شب امتحان واسه درس خوندن شیر یا خط میندازه می گه: اگه خط اومد فیلم میبینم اگه شیراومد میخوابم