ادبیاتطنز، زبل و زبلستان

کرامات زبل

زبل که دیگه رئیس شده بود تصمیم گرفت یه تغییراتی تو اداره ایجاد کنه.
اول گیر داد به اتاقش که زیادی بزرگه و باید وسط اون دیوار بکشن، آقا کارگرا ریختن و یه شبه رنگ کرده تحویل دادن! صبح زبل اومد دید یکم اتاقش کوچیک شده، گفت بگین بیان این دیوارو نیم متر ببرن عقب!!
دوباره کارگرا ریختن و کار کردن و خراب کردن و ساختن تا صبح شد و زبل اومد و دید، گفت نه اتاق جلسات کوچیک شد برش گردونید سر جاش!!!
البته ماجرا به همین جا هم ختم نمیشه، چون زبل تصمیم می گیره یه چند تا ساختموت جدید بسازه!!
کارگرا شروع می کنن به کار و حالا نساز و کی بساز ، کار که تموم می شه مهندسا به زبل می گن این منطقه به دلیل اینکه زیر کابل فشار قویه برای کار کردن انسان مناسب نیست، زبلم که استاد اینکار بود دستور می ده ساختمون ها رو جابجا کنن.

Share

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *