سخن راست
بیامد بانگی و
شنیدم ز منادی
این نوید:
کز رحمت خداوند
مگر کافران نباشند نا امید
ای خلایق
شکر حق گوییدجملگیو
ز خداوند یاد کنید
که عالم آشکار و نهان
ز رحمت او آمد پدید
هوش دار
که نبندی دل به دنیا و
چرخ گردونش
که عقوبتش سخت است و
عذابی شدید
دل به دنیای فانی سپردن
ز نادانیست
ناگه به خود آیی و بینی
که اجل ز ره رسید
نازنین
در ره خداوند
بکو شو به عاقبت اندیش
که جز توشه ز نیکی
به آخرت کس را نبود
هیچ نصیب
می نوش و
دمی بیاسای و خوش باش
که ذره ای غم
به عالم نیرزدو
کس خیری ز آن ندید
دانم که مجنونم ولیکن
این نکته بدان
که سخن راست
ز دیوانه باید که شنید