نظم

سخن راست

بیامد بانگی و
شنیدم ز منادی
این نوید:
کز رحمت خداوند
مگر کافران نباشند نا امید

ای خلایق
شکر حق گوییدجملگیو
ز خداوند یاد کنید
که عالم آشکار و نهان
ز  رحمت او آمد پدید

هوش دار
که نبندی دل به دنیا و
چرخ گردونش
که عقوبتش سخت است و
عذابی شدید

دل به دنیای فانی سپردن
ز نادانیست
ناگه به خود آیی و بینی
که اجل ز ره رسید

نازنین
در ره خداوند
بکو شو به عاقبت اندیش
که جز  توشه ز نیکی
به آخرت کس را نبود
هیچ نصیب

می نوش و
دمی بیاسای و خوش باش
که ذره ای غم
به عالم نیرزدو
کس خیری ز آن ندید

دانم که مجنونم ولیکن
این نکته بدان
که سخن راست
ز دیوانه باید که شنید

Share

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *