ادبیاتنظم

آغوش

آغوش مرا یار به آغوش گرفته
حرف دل من از ته دل گوش گرفته

من می نخورم! مست و خرابم! چه عجب که
مدهوشم و از هوش من او هوش گرفته

من ملتهب وصلم و آرام چه او هست
خم هاست کزین شورش دل جوش گرفته

شوریده دل و سرخوش و مخمورم و سرمست
من واله و از لعل لبش نوش گرفته

در دست دل و عشق چو مجنون اسیرم
چون موش که چنگال یکی قوش گرفته

بی دل شدم و دل به دلم نیست که امشب
دل را ز کفم خنده ی جادوش گرفته

#مجنون
@yastoroonDotir

Share

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *