ادبیاتنظم

آرامش جان

آرامش جان
شادی جهان

روحیو روان
زیبای زمان

سوی تو دوان
من تشنه لبان

با من تو بمان
قدرم تو بدان

از خود تو مران
مرا، که
شکسته این دلم،
ز جفا
چه کرده ای مگر ای،
بی وفا

به جهان مگر چه بهتر است
ز عشق و صفا

چرا رفتی ز برم
چو
پرنده ای، آزاد و رها

رفتی و افتاده ام
به دریای غم، بی کران

خلاصیم بده خدا مرا
به رحمتی ز آسمان

تا دل به دلم سپارد،
چو بهترین هم دلان

قدم به رهم گذارد،
چو بهترین همرهان

قسم به مهر عاشقان
به این ندای بی امان
کنار من بیا بمان
محبتت مکن نهان

تو ای عزیز هم زبان
بیا و اینچنین بخوان

فلک به گردش است ز عشق
ملک نیایشش ز عشق
ستایش بشر ز عشق
جهان شده چو خلق ز عشق

خدای ما خدای عشق
نوای نی نوای عشق

حسین شده فدای عشق
نوای نینوای عشق

Share

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *