ادبیاتنظم

کرسی

قدیمها شر شر نایدون
یادت دره
سرمای خشک کوهستون
یادت دره

اون زمون
برف مویاری لهگ لهگ
کرسیه مین زمستون
یادت دره

یدونه به ر سر ذغال منان
آروم هی کباب مکردن
یادت دره

سر کرسی یدونه مجمعه بو
شوم دور هم مخوردن
یادت دره

گندمه برشته کرد و جوز ر
شوی نشینی ها موخوردن
یادت دره

مشغلک، برگه سیب و زرد آلو
فندقو بادم موخوردن
یادت دره

دائم هی سماورها قل می زین
چایی ها همش براه بون
یادت دره

پول نبو شادی ولی غوغا مکرد
اون زمون اندی ممردن؟
یادت دره

اون همه صفا الان کجه بشو
کرسیه کجه ببردن؟
یادت دره

**برگردون شعر پیشین به فارسی روان**

قدیما شر شر ناودون
یادت هست
سرمای خشک کوهستون
یادت هست

اون زمون
گوله گوله برف می بارید
کرسیه توی زمستون
یادت هست

یدونه به رو میزاشتن رو ذغال
آروم هی کباب می کردن
یادت هست

سر کرسی یدونه مجمره بود
شامو دور هم می خوردن
یادت هست

گردو و گندمای برشته رو
شب نشینی ها می خوردن
یادت هست

شب چره، برگهء سیب و زرد آلو
فندقو بادوم می خوردن
یادت هست

دائم هی سماورها قل می زدن
چایی ها همش براه بود
یادت هست

پول نبود شادی ولی غوغا می کرد
اون زمون انقدر می مردن؟
یادت هست

اون همه صفا الان کجاست چی شد
کرسیا رو کجا بردن؟
یادت هست

Share

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *