Skip to content
من چو گنه می کنم
نادممو شرمسار
هر چه کنم هر کجا
در نظر کردگار
گر چه نباشد فزون
هست همه آشکار
روزی ز او می خورم
قوت بازو ز اوست
ملک خداوند است
هرچه که هست مال اوست
گر چه بمیرم ولی
در عجبم پس چرا
با همه الطاف حق
باز گنه می کنم
کاش رود نور حق
در دل تاریک من
تا که شود نور او
باعث بیداریم